آیا دادههای موجود در گوشی یا لپتاپ شما رمزگذاری شدهاند؟ آیا انجام چنین کاری ضروری است؟ دقیقا با انجام «رمزگذاری» (Encryption) چه تغییری در دادهها ایجاد میشود؟ در این مطلب تصمیم داریم زیروبم رمزگذاری را توضیح دهیم و بگوییم چگونه میتوانید با انجام این کار، از افشای دادههایتان جلوگیری کنید. با وجود روشهای پیچیدهای که برای رمزگذاری وجود دارد، خود فرآیند رمزگذاری را میتوان بهسادگی توضیح داد. بهطور کلی، با انجام چنین کاری دادههای شما بهصورت یک سری رمز مخفی درمیآیند که فقط شما میتوانید از آنها سر دربیاورید. فرض کنید که دو جاسوس با زبان رمزی با یکدیگر صحبت میکنند، در این مکالمه خودشان متوجه منظور یکدیگر میشوند، ولی اگر غریبهای به حرف آنها گوش دهد، غیر از سخنانی نامفهوم چیزی دستگیرش نخواهد شد.
برای اینکه بتوانید به دادههای رمزگذاری شده دسترسی داشته باشید، به نوعی کلید نیاز دارید. مثلا در گوشیها این کلید معمولا همان پین کدی است که برای عبور از صفحهی قفل تنظیم میشود. این یکی از ملموسترین انواع رمزگذاری است که هرروزه با آن سروکار داریم. همین فرایند و مفهوم برای دادههای موجود در گجتها و دادههایی که در اینترنت ردوبدل میکنیم هم صدق میکند. جاسوسی از اپلیکیشنهایی که از «رمزگذاری سرتاسر» (end-to-end encryption) استفاده میکنند، امکانپذیر نیست. حتی دولتها و مراجع قانونی و سازمانهای جاسوسی هم نمیتوانند دادههای چنین اپلیکیشنهایی را مشاهده کنند و فقط شخص ارسالکننده و شخص گیرنده قادر به مشاهدهی آنها خواهد بود.
میتوان ساعتها در مورد جزییات فنی رمزگذاری صحبت کرد، اما میتوان گفت که بنیان و اساس این فرایند با به هم ریختن دادهها انجام میگیرد. معمولا برای توضیح نوع رمزگذاری، از اعدادی با واحد «بیت» استفاده میشود. این اعداد نشان میدهد که چند ترکیب ممکن برای شکستن یک قفل وجود دارد. بهطور مثال رمزگذاری از نوع ۲۵۶ بیت، بدین معناست که برای شکستن این قفل، چندین ابرکامپیوتر میلیاردها سال باید فعالیت کنند. در همین زمینه پروفسور «آلن وودوارد» (Alan Woodward)، کارشناس امنیت سایبری، میگوید: «اگر هارد درایو شما رمزگذاری نشده باشد، خیلی راحت با یک درایو USB میتوان سیستمعامل دیگری را روی کامپیوتر شما اجرا کرد و اطلاعات مورد نظر را از هارد بیرون کشید. یا حتی میتوان هارد را از سیستم درآورد و به یک سیستم دیگر وصل کرد تا بشود از اطلاعات آن استفاده کرد».
برای اهداف گوناگون، الگوریتمهای متنوعی درزمینهی رمزگذاری توسعه پیدا کرده است که برخی پیچیدهتر و برخی سریعتر از الگوریتمهای دیگر کار میکنند. البته باید گفت که کاربران عادی معمولا در این زمینه حق انتخاب گستردهای ندارند و چندان درگیر انتخاب الگوریتمها نخواهند شد. بهطور مثال، الگوریتم رمزگذاریای که در آیفون استفاده میشود، از نوع ۲۵۶ بیت استاندارد AES است که در ارتش آمریکا هم مورداستفاده قرار میگیرد. این نوع الگوریتم هم سریع است و هم شکستن آن تقریبا امکانپذیر نیست.
البته آقای وودوارد توصیه میکند که اگر در این زمینه حق انتخاب داشتید، روشی را انتخاب کنید که عملکرد آن در آزمایشهای عمومی و مستقل اثبات شده باشد. او در ادامه توضیح میدهد: «در بعضی موارد، مانند رمزگذاریهایی که توسط اپل و مایکروسافت ارائه میشود، کاربر حق انتخاب زیادی ندارد، ولی اگر به دنبال استفاده از شرکت دیگری برای رمزگذاری هستید، حتما به دنبال نتایج آزمایشهای عمومی و مستقل از آن الگوریتم و شرکت مذکور بگردید. همین قضیه برای برنامههای پیامرسان هم حاکم است. توسعهدهندگان وقتی که برنامهشان را برای بررسی دقیق و همهجانبه در معرض آزمایش عموم قرار میدهند، به نوعی نشان میدهند که چقدر از برنامهی خودشان اطمینان دارند».
آیفون به صورت پیشفرض رمزگذاری شده است
اگر دادهی شما رمزگذاری نشده باشد، هرکسی میتواند با در دست داشتن لپتاپ یا موبایل شما، به دادههای درون آن دسترسی داشته باشد. با افزودن رمزگذاری، دسترسی به همین دادهها به یک کار خیلی خیلی سختتر بدل میشود (البته غیرممکن نخواهد بود). اما آیا اگر اسرار دولتی یا اطلاعات مالی شرکت در گجتهایتان نباشد، بازهم به رمزگذاری نیاز دارید؟ «بروس اشنایر» (Bruce Schneier)، متخصص امنیتی در IBM، در همین رابطه در وبلاگش نوشته: «رمزگذاری باید بهصورت پیشفرض برای همهچیز فعال باشد. این ویژگی نباید فقط برای موارد خاص به کار گرفته شود. اهمیت این موضوع بدین خاطر است که اگر فقط دادههای مهم را رمزگذاری کنیم، همین اقدام باعث میشود که دادههای مهم بهسرعت شناسایی شوند و تمرکز افراد برای دزدی اطلاعات به یک مکان محدود معطوف شود. اما اگر همهی افراد برای همهی دادههایشان از رمزگذاری استفاده کنند، دیگر نمیتوانند به این راحتیها دادههای حساس را پیدا کنند».
اندروید در نسخههای اخیر رمزگذاری پیشفرض را تعبیه کرده است
خیلی از کاربران گمان میکنند که دادهی حساسی در گجتهایشان ندارند. اما حتی لیست مخاطبین یا تاریخچهی استفاده از مرورگرها، اطلاعات مهمی را در اختیار مجرمان قرار میدهد. وودوارد میگوید: «شاید فکر کنید که اطلاعات مهمی در گوشی ندارید، اما همین لیست مخاطبین، ایمیلها و رمز عبورها، اطلاعات حساس و مهمی هستند که مجرمان با داشتن این موارد میتوانند کارهای مختلفی انجام دهند. به همین خاطر رمزگذاری اقدامی است که ارزشش را دارد و بیفایده نیست». با چنین کاری، دیواری را به دور گوشی یا کامپیوترتان میکشید تا هیچ فرد غریبهای نتواند به اطلاعات شما سرک بکشد. خبر خوب این است که حالا به دلیل اهمیت گستردهای که رمزگذاری پیدا کرده، بیشتر گجتها بهصورت پیشفرض از این امکان استفاده میکنند و لزوما نیازی به اقدام کاربر در این زمینه وجود ندارد.
سالها است که سیستمعامل iOS بهطور خودکار دادهها را رمزگذاری میکند و حالا در سیستمعامل macOS هم این قابلیت بهصورت پیشفرض تعبیه شده است. برای بررسی این قابلیت در سیستمعامل macOS، کافی است که System Preferences را باز کنید و با کلیک روی System Preferences، به تب FileVault بروید. اگر رمزگذاری فعال نباشد، در این قسمت میتوانید فرایند موردنظر برای تایید رمزگذاری را آغاز کنید. اندروید که سالها در این زمینه از iOS عقب بود، بالاخره از اندروید ۶ این قابلیت را بهصورت پیشفرض ارائه کرد. اگر از این نسخه از سیستمعامل اندروید یا نسخههای بالاتر استفاده میکنید و گوشیتان هنوز رمزگذاری نشده، میتوانید در قسمت Security که در بخش Settings واقع شده، گزینهی مربوط به فعال کردن آن را پیدا کنید.
برای رمزگذاری بسیاری از گجتها، نیازی به اقدام جداگانه نیست
پس با این حساب فقط ویندوز باقی میماند. در بعضی از سیستمهایی که از ویندوز ۱۰ استفاده میکنند، قابلیت Device Encryption بهصورت پیشفرض وجود دارد، و فقط کافی است که آن را راه بیندازید و با اکانت مایکروسافت به آن وارد شوید. برای این که بفهمید این قابلیت برای شما وجود دارد یا نه، کافی است که به بخش Settings رفته و سپس بر System کلیک کنید و بعدازآن به بخش About بروید و ببینید که قسمت Device Encryption در پایین این بخش وجود دارد یا نه. اگر در سیستم شما Device Encryption وجود ندارد، راه دیگر BitLocker است که البته برای به کار بردن آن باید از ویندوز ۱۰ پرو استفاده کنید. اگر هم نمیخواهید پولی خرج کنید، میتوانید از برنامههای متنباز مانند VeraCrypt بهره ببرید.
در این مجال کم، امکان پرداختن گسترده به رمزگذاری درزمینهی ردوبدل دادهها بهخصوص در فضای اینترنت امکانپذیر نیست. اما بهطور خلاصه میتوان گفت در چنین فضاهایی هم توجه به رمزگذاری، اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از اپلیکیشنها بهصورت خودکار از انواع رمزگذاریها استفاده میکنند. همچنین در سایتهایی مانند فیسبوک، جیمیل، آمازون و بسیاری دیگر که از پروتکل HTTPS استفاده میکنند، ردوبدل دادهها بهصورت رمزگذاری شده صورت میگیرد. برای شبکههای وایفای هم لازم است که از جدیدترین روشهای رمزگذاری استفاده شود تا کسی نتواند به شبکه نفوذ کند.
گاهی اوقات اینطور به نظر میرسد که سیستم عامل اندروید سابقهی زیادی دارد. اما حقیقت این است که از زمان عرضهی اولین نسخهی اندروید تا حالا کمتر از ۱۰ سال گذشته است. تصمیم گوگل برای استفاده از یک سیستم عامل متنباز باعث شد که اندروید خیلی سریع به سیستم عامل محبوب توسعهدهندگان بدل شود. اندروید با پشت سر گذاشتن رقبایی همچون سیمبین، بلکبری، Palm OS، webOS و ویندوزفون موفق شده که عنوان رایجترین سیستم عامل موبایل در جهان را از آن خود کند. تنها رقیب جدی اندروید، iOS اپل است. این رقابت همچنان ادامه دارد و به نظر نمیرسد این وضعیت به این زودیها تغییر کند.
در اکتبر ۲۰۰۳، قبل از اینکه اصطلاح گوشیهای هوشمند همهگیر شود، شرکت اندروید در پالو آلتوی کالیفرنیا تأسیس شد. اندی روبین، یکی از ۴ مؤسس این شرکت، همان زمان گفته بود هدف این شرکت توسعهی «گجتهای همراه هوشمندتری است که نسبت به مکان و ترجیحات مالکشان آگاهتر باشند».
البته روبین در سال ۲۰۱۳ در طی یک سخنرانی گفت که هدف اصلی آنها از تأسیس این شرکت، توسعهی سیستم عامل دوربینهای دیجیتال بوده. این شرکت در سال ۲۰۰۴ اندرویدی را توسعه داده بود که روی دوربین نصب میشد و میتوانست بدون سیم به کامپیوتر متصل شود. سپس ارتباط بین کامپیوتر با دیتاسنتر اندروید برقرار میشد تا کاربران بتوانند عکسهای دوربینشان را بهصورت آنلاین روی فضای ابری ذخیره کنند.
بعد از این که بازار سیستم عامل برای دوربینهای دیجیتالی افت کرد، آنها تصمیم گرفتند که همین پلتفرم را برای گوشیهای همراه توسعه دهند. روبین در همین زمینه میگوید: «همان پلتفرم توسعهیافته برای دوربینهای دیجیتالی، تبدیل به اندروید برای گوشیهای همراه شد».
سال ۲۰۰۵ گوگل شرکت اندروید را خرید و حالا کارمندان این شرکت زیر نظر گوگل فعالیت میکردند. آنها تصمیم گرفتند که اندروید بهطور رایگان در اختیار شرکتهای سازنده قرار بگیرد و به همین خاطر از لینوکس بهعنوان هستهی این سیستمعامل استفاده شد. گوگل و شرکت اندروید این اعتقاد را داشتند که این سیستم عامل میتواند از طریق ارائهی سرویسهای گوناگون از جمله اپلیکیشنها درآمد کسب کند.
بیشتر بخوانید: اندی روبین؛ خالق اندروید، پرطرفدارترین سیستمعامل موبایل
اندی روبین در سال ۲۰۱۴ گوگل را ترک کرد و در طی این چند سال خبری از فعالیتهای او به گوش نمیرسید. تا این که در اوایل سال ۲۰۱۷ با انتشار اطلاعیهای مربوط به گوشی اسنشیال فون، اندی روبین به سرخط خبرها برگشت.
در سال ۲۰۰۷ با عرضهی آیفون، گوشیها وارد عرصهی جدیدی شدند. گوگل که بهصورت مخفیانه در حال کار روی اندروید بود، در نوامبر همان سال اولین نسخهی آزمایشی اندروید ۱.۰ را برای توسعهدهندگان منتشر کرد.
در سپتامبر ۲۰۰۸، اولین گوشی اندرویدی با عنوان HTC Dream به بازارها عرضه شد. این گوشی مشخصهی چندان فوقالعادهای نداشت و حتی نقدهای منفی زیادی هم دریافت کرد. اما هرچه که بود نام این گوشی بهعنوان اولین گوشی اندرویدی در یادها ماند.
بیشتر بخوانید: HTC Dream؛ اولین گوشی اندرویدی!
در سیستم عامل اندروید ۱.۰، بسیاری از محصولات و سرویسهای گوگل ازجمله گوگل مپس، یوتیوب و مرورگر HTML (پیش از کروم) تعبیه شده بود. همچنین اولین اپ استور گوگل هم در این نسخه دیده شد. هماکنون این مشخصهها ابتدایی به نظر میرسند، اما اندرویدی که هماکنون میبینیم، با چنین نسخهای کارش را آغاز کرد.
از ماه آوریل سال ۲۰۰۹ و با انتشار نسخه ۱.۵ سیستم عامل اندروید، هر نسخهی این سیستم عامل با نام یک شیرینی یا دسر نامگذاری میشود. نام این نسخه از سیستم عامل اندروید «کاپکیک» (Cupcake) بود. به نظر میرسد مدیر پروژهی اندروید، رایان گیبسن، برای اولین بار پیشنهاد نامگذاری نسخههای اندروید را بر اساس نامهای شیرینی و دسر مطرح کرده و این پیشنهاد هم به مذاق همه خوش آمده است؛ البته این شخص هیچوقت دلایلش را برای چنین اقدامی توضیح نداد. البته همزمان با عرضهی اندروید ۴.۴ یا «کیتکت»، گوگل دربارهی این نامگذاریها یک بیانیهی رسمی منتشر کرد که در آن آمده بود: «از آنجا که این گجتها زندگی ما را اینقدر شیرین میکنند، هر نسخهی اندروید بر اساس یک دسر نامگذاری میشود».
لوگوی سیستم عامل اندروید توسط آرینا بلوک طراحی شده که در آن زمان کارمند گوگل بود. او در مصاحبهای گفته که تنها توصیهی گوگل برای طراحی این لوگو این بوده که لوگو شبیه یک روبات باشد. آیرین میگوید که این لوگو را با ترکیبی از شکل و شمایل رباتها و نمادهای «زن» و «مرد» استفاده شده در درب دستشوییها طراحی کرده است. از آنجا که اندروید یک سیستم عامل متنباز است، گوگل تصمیم گرفت که کپیرایت این لوگو را هم ثبت نکند تا امکان استفاده از این لوگو برای همه فراهم باشد.
همانطور که گفتیم، اندروید ۱.۵ اولین اندرویدی بود که برای نامگذاری آن از نام یک شیرینی استفاده شد. ازجمله مشخصههای این نسخه میتوان به امکان آپلود ویدیو به یوتیوب، چرخش خودکار تصویر گوشی به حالت افقی و عمودی و درنهایت پشتیبانی از صفحهکلیدهای ثالث اشاره کرد. اولین گوشی گلکسی سامسونگ و HTC Hero ازجمله گوشیهایی بودند که به همراه این نسخه از سیستم عامل اندروید عرضه شدند.
گوگل در سپتامبر ۲۰۰۹ نسخهی ۱.۶ اندروید را عرضه کرد که این نسخه برای اولین بار از شبکههای مخابراتی CDMA پشتیبانی میکرد و همین باعث شد که گوشیهای دارای این نسخه بتوانند توسط اپراتورهایی در سرتاسر جهان به فروش برسند. از ویژگیهای دیگر این نسخه از سیستم عامل اندروید میتوان به تعبیهی کادر جستجوی سریع، رابط کاربری یکپارچه برای گالری، دوربین عکسبرداری و دوربین فیلمبرداری اشاره کرد. همچنین در این نسخه ویجتهای مختلفی برای کنترل وایفای، بلوتوث، جیپیاس و موارد دیگر قرار داشتند.
گوشی شکستخوردهی Dell Streak که نمایشگری ۵ اینچی داشت از همین نسخهی اندروید استفاده میکرد و در آن زمان بهعنوان یک «گوشی هوشمند/تبلت» توصیف میشد.
در اکتبر ۲۰۰۹، یک سال بعد از عرضهی اندروید ۱.۰، گوگل نسخهی ۲.۰ این سیستم عامل را عرضه کرد. این نسخه با عنوان «نان خامهای» (Eclair) معرفی شد. پشتیبانی از قابلیت تبدیل متن به گفتار، پشتیبانی از حسابهای چندگانه، قابلیت ناوبری گوگل مپس و بسیاری از موارد دیگر از جمله ویژگیهای جدید این نسخه از سیستم عامل اندروید محسوب میشدند. گوشی موتورولا Droid اولین گوشی بود که از این نسخهی اندروید استفاده میکرد.
در مه ۲۰۱۰، نسخهی ۲.۲ اندروید با عنوان «ماست یخی» (Froyo که مخفف frozen yogurt است) عرضه شد. گوشیهای دارای این نسخه میتوانستند از مشخصههایی همچون هاتاسپات وایفای، پشتیبانی از فلش و دیگر موارد بهره ببرند.
بیشتر بخوانید: نکسوس وان؛ گوگل پیکسل اولیه!
اولین گوشی نکسوس یعنی نکسوس وان هم ابتدا با نسخهی ۲.۱ اندروید عرضه شد ولی کمی بعد با نسخهی ۲.۲ بهروزرسانی شد. بعد از این گوشی بود که گوگل تلاش کرد برای هر نسخه از اندروید، یک گوشی نکسوس را روانهی بازار کند.
در سپتامبر ۲۰۱۰، گوگل نسخهی ۲.۳ اندروید را با عنوان «نان زنجبیلی» (Gingerbread) عرضه کرد. رابط کاربری در این نسخه بهطور گسترده بهبود پیدا کرد و قابلیت پشتیبانی از فناوری NFC هم در اندروید ۲.۳ تعبیه شد. اولین گوشی هوشمندی که هم از این اندروید بهره میبرد و هم سختافزار NFC را داشت، گوشی نکسوس اس بود که با همکاری گوگل و سامسونگ ساخته شد.
نسخهی ۳.۰ اندروید با عنوان «شانه عسل» (Honeycomb) در فوریهی ۲۰۱۱ معرفی شد. ازجمله ویژگیهای این اندروید که برای تبلتها عرضه شده بود میتوان به بازطراحی رابط کاربری برای نمایشگرهای بزرگ اشاره کرد و همینطور نوتیفیکیشنها در نواری در پایین نمایشگر نشان داده میشدند. اولین تبلتی هم که از این نسخه استفاده میکرد، موتورولا Xoom بود. در هر صورت این اندروید موفقیت چندانی را به دست نیاورد و گوگل بسیاری از مشخصههای این نسخه را در اندروید ۴.۰ تعبیه کرد.
در اکتبر ۲۰۱۱، گوگل نسخهی ۴.۰ اندروید را با عنوان «بستنی حصیری» (Ice Cream Sandwich) عرضه کرد. این نسخه ویژگیهای جدید زیادی داشت. مثلا برای اولین بار در این نسخه بود که عکس گرفتن از چهرهی کاربر برای باز کردن قفل گوشی امکانپذیر شد. البته این مشخصه خیلی ابتدایی بود ولی خب قدم اول در این زمینه محسوب میشد. پشتیبانی از دکمههای مجازی، فرمانهای حرکتی برای رد کردن نوتیفیکیشنها و اطلاع از میزان مصرف اینترنت به تفکیک اپلیکیشنها، ازجمله ویژگیهای جدید این نسخه از اندروید بود.
اندروید ۴.۱ یا «آبنبات ژلهای» (Jelly Bean) در ژوئن ۲۰۱۲ عرضه شد و گوگل نسخههای ۴.۲ و ۴.۳ را به ترتیب در اکتبر ۲۰۱۲ و ژوئیه ۲۰۱۳ عرضه کرد. ویژگیهای جدید این اندروید عمدتا مربوط به موارد ظاهری بود. مثلا انیمیشنها و عملکرد تاچ در این نسخه از اندروید بهبود پیدا کردند و همچنین Google Now و پشتیبانی از نسخه اندروید مرورگر کروم برای اولین بار در این نسخه معرفی شد. تبلت نکسوس ۷ هم اولین تبلت مجهز به این اندروید بود.
اندروید ۴.۴ «کیتکت» (KitKat) در سپتامبر ۲۰۱۳ عرضه شد. مهمترین مشخصهی این نسخهی اندروید، حداقل حافظهی رم برای اجرا آن بود که گوشیهای دارای ۵۱۲ مگابایت حافظهی رم میتوانستند بهخوبی این نسخه را اجرا کنند. همین موضوع به گوشیهای ارزانقیمت اجازه میداد که از جدیدترین نسخهی اندروید استفاده کنند. اولین گجت مجهز به این نسخه هم نکسوس ۵ بود و طبق آمار گوگل، هماکنون حدود ۱۵.۱ درصد از گجتهای اندرویدی از این نسخه استفاده میکنند.
در پاییز ۲۰۱۴، گوگل با عرضهی اندروید ۵.۰ «آبنبات چوبی» (Lollipop)، انقلابی را در طراحی رابط کاربری اندروید ایجاد کرد. این سبک طراحی جدید با عنوان متریال دیزاین، به زبان اصلی طراحی رابط کاربری اندروید بدل شد. ازجملهی دیگر تغییرات مشهود این نسخه میتوان به تحول در بخش نوتیفیکیشنها اشاره کرد. اولین گوشی مجهز به این نسخه نکسوس ۶ بود و اولین تبلت هم نکسوس ۹. در حال حاضر حدود ۲۹ درصد از گجتهای اندرویدی از این نسخه استفاده میکنند.
اندروید ۶.۰ «مارشملو» (Marshmallow) در پاییز ۲۰۱۵ عرضه شد. این نسخهی اندروید از ویژگیهای جدیدی همچون امکان اسکرول عمودی اپ دراور، دسترسی راحتتر به Google Now، پشتیبانی پیشفرض از حسگر اثر انگشت و پشتیبانی از USB-C بهره میبرد. نکسوس ۶P و ۵X به همراه تبلت پیکسل سی، اولین گجتهایی محسوب میشدند که به این نسخهی اندروید مجهز بودند. اکثریت گجتهای اندرویدی (حدود ۳۲.۲ درصد) از این نسخه استفاده میکنند.
نسخهی ۷.۰ اندروید با عنوان «نوقا» (Nougat) در پاییز ۲۰۱۶ عرضه شد. این نسخهی اندروید ویژگیهای جدید زیادی داشت که از بین آنها میتوان امکان تقسیم صفحهنمایش و استفادهی همزمان از ۲ اپلیکیشن و امکان جابجایی سریع بین اپلیکیشنها را نام برد. گوشیهای پیکسل، پیکسل Xl و الجی V20 اولین گوشیهای مجهز به این نسخهی اندروید بودند. در حال حاضر روی حدود ۱۵.۸ درصد از گجتهای اندرویدی، اندروید نوقا نصب شده است.
هرچقدر هم توصیههای ایمنی را به کار ببندیم، باز هم بهطور کامل در برابر هکرها، ویروسها و دیگر تهدیدات سایبری در امان نخواهیم بود؛ اما در این زمینه حداقل میتوانیم از ارتکاب به اشتباهات رایج پیشپاافتاده دوری کنیم. در ادامه ۵ اشتباه امنیتی ساده و رایج را عنوان میکنیم که با انجام ندادن آنها، امنیت بیشتری را تجربه خواهید کرد.
احتمالا بارها و بارها این توصیه را شنیدهاید، اما بهتر است که باز هم آن را تکرار کنیم؛ برای سایتها و سرویسهای مختلف از یک رمز عبور یکسان استفاده نکنید و مرتبا این رمز عبورها را تغییر دهید. استفاده از یک رمز عبور مشابه برای موارد مختلف، مانند این است که از یک کلید برای باز کردن گاوصندوق، روشن کردن اتومبیل و دسترسی به حسابهای بانکی استفاده کنید. این یعنی اگر کسی دستش به این کلید برسد، خیلی راحت میتواند به تمام این موارد دسترسی پیدا کند.
در ضمن با تغییر مرتب رمزهای عبور، در برابر افشای اطلاعات شخصی در شرکتهای بزرگ و کوچک ایمن خواهید بود؛ زیرا اگر اطلاعاتی مانند نام کاربری و رمز عبورتان لو برود، شما رمز عبورتان را تغییر دادهاید و دیگر کسی نمیتواند به حساب شما وارد شود. در همین زمینه «دارن گوچیونی» (Darren Guccione)، مدیرعامل شرکت Keeper Security، میگوید: «امروزه فناوریهای مربوط به شکستن رمز عبور تا حد زیادی پیشرفت کردهاند. هکرها طعمههایشان را در شبکههای اجتماعی زیر نظر میگیرند و از متنهای نوشتهشده توسط آنها، کلیدواژههایی را استخراج میکنند و این کلیدواژهها را درون بدافزارهایی قرار میدهند. این بدافزارها هم با استفاده از این کلیدواژها، انواع و اقسام ترکیبات را تولید میکنند تا درنهایت رمز عبور کاربر پیدا شود». او ادامه میدهد: «هیچکس از رمز عبور خوشش نمیآید، اما حالا بیش از هر زمان دیگری، رمز عبور اهمیت پیدا کرده است؛ و رمزهای عبوری که ۵ سال پیش استفاده میکردید، احتمالا هماکنون بیفایده هستند».
زمانی که فردی از لاکاسکرین گوشی موبایل شما عبور کند، میتواند ایمیلهای شما را بخواند، به فهرست مخاطبین شما دسترسی پیدا کند و از جانب شما در شبکههای اجتماعی مطالبی منتشر کند. باوجود تمام این هشدارها، تحقیقات نشان داده که در حدود ۱۵ درصد از کاربران، از هیچ روشی برای قفل کردن گوشیهایشان استفاده نمیکنند.
امروزه انواع و اقسام روشها برای قفل کردن گوشی در دسترس است؛ از تشخیص چهره و اثر انگشت گرفته تا اسکن عنبیهی چشم. به همین خاطر هیچ بهانهای برای قفل نکردن گوشی وجود ندارد. بهغیراز این روشها، استفاده از پین طولانی هم میتواند مثمر ثمر باشد. از روشی که بههیچعنوان نباید استفاده کنید، الگوی قفل صفحه است. بر اساس تحقیق انجام شده از جانب دانشگاه نیروی دریایی آمریکا و دانشگاه مریلند، دوسوم افراد فقط با یکبار نگاه مخفیانه به کسی که این الگو را باز میکند، قادر به تکرار آن الگو خواهند بود. درصورتیکه فقط یک نفر از هر ۱۰ نفر میتواند چنین کاری را با یک پین ۶ رقمی انجام دهد.
«راوی کوبر» (Ravi Kuber)، یکی از محققان این پژوهش، در همین زمینه میگوید: «برای محافظت در برابر نگاه مخفیانهی دیگران، استفاده از الگوی قفل شاید به نظر ایمنتر برسد؛ اما تحقیقات ما نشان میدهد که استفاده از پین ۶ رقمی، امنترین روش برای محافظت در برابر چنین نگاههایی است».
همانطور که پیشتر گفتیم، این روزها مرتبا اخباری در مورد لو رفتن اطلاعات شخصی کاربران به گوش ما میرسد. در چنین مواقعی، استفاده از ویژگی تایید دو مرحلهای میتواند یک مانع اضافی را در پیش روی هکرها قرار دهد. این یعنی هکرها برای ورود به حساب شما، بهغیراز نام کاربری و رمز عبور، به اطلاعات دیگری نیاز خواهند داشت.
کد مربوط به تایید دو مرحلهای، گاهی توسط یک اپلیکیشن مخصوص ایجاد میشود و گاهی این کد بهصورت ارسال یک پیامک به گوشی مورد اطمینان شما به دستتان میرسد. این روش دریافت کد هرچه که باشد، درنهایت حساب شما را ایمنتر میکند. تقریبا در تمام سایتها و سرویسهای معروف امکان فعالسازی تایید دو مرحلهای وجود دارد. بهطور مثال میتوان به فیسبوک، توییتر، گوگل، اپل، مایکروسافت، اینستاگرام، دراپباکس، آمازون و چندین سایت و سرویس دیگر اشاره کرد که این ویژگی را ارائه میدهند. فعالسازی آن هم اصلا کار سختی نیست و فقط لازم است که به بخش تنظیمات حساب مورد نظرتان بروید و با چند کلیک ساده، این ویژگی را فعال کنید.
«راج سامانی» (Raj Samani)، محقق ارشد McAfee، در این رابطه میگوید: «اگر فقط اهل گشتوگذار در اینترنت یا تماشای حراجیهای آنلاین هستید، نیازی به استفاده از تایید دو مرحلهای ندارید؛ اما اگر اهل خرید در فضای مجازی هستید، قضیه دیگر فرق میکند؛ زیرا با چنین کاری اطلاعات مالی خود را در اینترنت منتشر میکنید». او ادامه میدهد: «هک کردن حسابهای شخصی که از ویژگی تایید دو مرحلهای استفاده میکنند، چندان برای هکرها جذاب نیست؛ زیرا عبور از این موانع امنیتی کار سادهای محسوب نمیشود».
هرگونه اطلاعاتی که بهصورت عمومی در فضای مجازی منتشر میکنید، میتواند برای سرقت هویت شما، حدس رمز عبورتان یا پاسخ به سوالهای امنیتی مورد استفاده قرار بگیرند. این اطلاعات میتواند از هر گونه محتوایی استخراج شود؛ از یک عکس در اینستاگرام گرفته که خیابان محل زندگی شما را نشان میدهد تا توییتی که در آن نام حیوان خانگی خودتان را نوشتهاید.
هرچند که امروزه اشتراکگذاری چنین اطلاعاتی به امری عادی بدل شده است، اما روزی روزگاری، اشتراکگذاری عکس و فیلم در فیسبوک امری عجیب محسوب میشد و مدتها طول کشید تا کاربران به این موضوع عادت کنند. بااینوجود، بهتر است که بیگدار به آب نزدید و قبل از به اشتراکگذاری هرگونه محتوایی در مورد آن فکر کنید؛ این یعنی فقط در صورت لزوم مکان دقیق عکس را قید کنید و تا جایی که میتوانید، اسامی واقعی و جزئیات شخصیتان را به اشتراک نگذارید. و در آخر، تنظیمات حریم خصوصی حسابهایتان را بهگونهای تنظیم کنید که هرکسی نتواند پستهای شما را ببیند.
«دیوید ام» (David Emm)، پژوهشگر امنیتی شرکت «کسپرسکای» (Kaspersky)، میگوید: «با تغییر در تنظیمات حسابهای شخصی، میتوانید کاری کنید که افراد غریبه اطلاعات زیادی را در مورد شما به دست نیاورند. پژوهشهای شرکت کسپرسکای نشان میدهد که در حدود یکسوم کاربران، پستها و محتواهای شخصیشان را نهتنها برای دوستان، بلکه برای کلیهی افراد موجود در اینترنت به اشتراک میگذارند».
استفاده از شبکهی وایفای ناشناس و البته رایگان، بسیار وسوسهانگیز است؛ اما باید با این وسوسه مقابله کنید و چنین کاری را انجام ندهید. مشکل شبکههای وایفای عمومی این است که هرکسی میتواند به آن وصل شود و همین باعث میشود که در مقایسه با شبکهی وایفای خانگی، امنیت کمتری داشته باشد. اگر واقعا مجبورید که از وایفای استفاده کنید، سعی کنید که اطلاعات شخصی مهمی را وارد نکنید، از اقدامات مهم مانند انتقال پول یا ارسال ایمیل پرهیز کنید و درنهایت اگر مجبورید که اطلاعات با اهمیتی را در سایتی وارد کنید، تنها از سایتهایی استفاده کنید که در قسمت URL مرورگر، عبارت HTTPS رویت شود.
مایکروسافت هفتهی گذشته خبری را رسما اعلام کرد که از چند سال پیش همه آن را میدانستند: سیستم عامل موبایل ویندوزفون مرده است. بنابراین دیگر نه توسعهی ویندوزفون ادامه خواهد داشت، نه میتوان انتظار احیا شدن معجزهآسایی را برای آن کشید، و نه مایکروسافت تلاش خواهد کرد با دوقطبی قدرتمندiOS اپل و اندروید گوگل رقابت کند. مایکروسافت جدیدی که «ساتیا نادلا» (Satya Nadella) ساخته، همکاری را بر رقابت ترجیح میدهد. دست کم این چیزی است که احتمالا مایکروسافت به عنوان دلیلش برای کنار گذاشتن کامل ویندوزفون به خودش میگوید.
با این حال شکست کلی ویندوزفون نباید روی مجموعهای از پیروزیها و پیشرفتهای کوچک آن را بپوشاند. موفقیتهایی که مایکروسافت و شرکای سختافزاری آن هیچگاه برایش به اندازهی کافی مورد توجه قرار نگرفتند. ویندوزفون در ابتدای مسیرش، یعنی در سال ۲۰۱۰، نمایندهی جسورانهترین و اصیلترین بازنگری در ماهیت گوشی هوشمند، از زمان معرفی آیفون در سال ۲۰۰۷ بود. ویندوزفون بر خلاف اندروید بازتولید ماتریس آیکنهای iOS نبود؛ و برخلاف اندروید روی ضعیفتری سختافزار هم سریع و روان اجرا میشد.
با توجه به این که بعید میرسد در آینده فرصت زیادی برای صحبت کردن در مورد ویندوزفون وجود داشته باشد. تصمیم گرفتیم در این مطلب نگاهی به برخی از مهمترین رویدادهای تاریخ این سیستم عامل موبایل نگون بخت در طی این چند سال بیندازیم.
دقیقا ۷ سال پیش در تاریخ ۱۱ اکتبر ۲۰۱۰ بود که گیک تکنولوژی «استفان فرای» (Stephen Fry) در برابر جمعی از تماشاگران مشتاق در لندن ایستاد و اعلام کرد که از معرفی سیستم عامل جدید ویندوزفون هیجانزده است. فرای که مدتها هوادار آیفون بود، از لحظات لذتبخش کوتاهی که این سیستم عامل جدید با طراوت برایش مهیا میکرد گیج شده بود. او برای استقبال از این سیستم عامل دلایلی خوبی داشت: ویندوزفون اصلی در آن روزها به شکل جذابی متفاوت بود و از بسیاری نظرها جلوتر از زمان خودش به نظر میرسید.
برخی رابط کاربری ویندوزفون ۷ را میلیونها کیلومتر جلوتر از طراحی خشکی میدانستند که بر آیفونها و تلاشهای سامسونگ برای کپی کردن آن حاکم بود. در حالی که در آیفون با آیکنهایی ثابت طرف بودید، ویندوزفون برای شما کاشیهایی را نمایش میداد که روی آنها اطلاعات زنده و بهروز دیده میشد. برای مثال کاشی تقویم قرار ملاقات بعدی شما را نشان میداد، روی کاشی اپلیکیشن مسیج میتوانستید خلاصهای از متن پیامها را بخوانید، آخرین تماس از دست رفته را روی کاشی اپ تلفن میدید و به همین ترتیب. الان هم زمانی که به صفحات هاب در گوشیهای اندرویدی (مانند بلینکفید HTC، یا فید گوگل) نگاه میکنید که اطلاعاتی مرتبط با شما را نمایش میدهند، فراموش نکنید که حداقل بخشی از ایدهی آنها از کاری که مایکروسافت در ویندوزفون کرده بود آمده است. یا حداقل از چیزی که مایکروسافت پیشبینی کرده بود. به نظر میرسد بزرگترین اشتباه مایکروسافت این بود که موفق نشد این چشمانداز جسورانه و طراحی جدید را تا انتها پیش ببرد؛ پس از این که بازخوردهای ابتدایی، ویندوزفون را برای کاربران بیش از حد ناآشنا و غریبه تلقی کرد، مایکروسافت برای جلب رضایت کاربران قدرت اولیهی این سیستم عامل را به اشکال مختلف و موثری تقلیل داد.
حال به آسانی میتوان فراموش کرد که ویندوزفون در آن زمان نسبت به اندروید تا چه اندازه سریعتر و روانتر حس میشد. حتی کیبورد لمسی مایکروسافت هم به شدت بهتر بود. اگر بخواهید در مورد بهترین و موثرترین روش نمایش اطلاعات مفید و نوتیفیکیشنها روی لاک اسکرین صحبت کنید هم باید با سراغ روش مایکروسافت بروید. ویندوزفون از یکی از مهمترین و فراگیرترین جنبهها با آیفون برابر بود؛ بیش از همه به این دلیل که مایکروسافت تصمیم گرفته بود مثل اپل، تجربهی کاربری را روی تمام گجتهای ویندوزفون به شدت تحت نظارت داشته باشد. نرمافزارها در سیستمی کاملا بسته تولید میشد و نتیجهی آن محصولاتی بسیار تروتمیز و بهینه بود.
سهم اکوسیستم ویندوزفون در عرصهی وسیعتر طراحی کلی گوشیهای هوشمند هیچگاه به درستی درک نشده است. پلتفرم ویندوزفون اولین بار با معرفی گوشیهای منحصربهفردی مانند سامسونگ Omnia 7 با صفحهنمایش ۴ اینچی OLED، دل Venue Pro با کیبورد کشویی و HTC 7 Surround با اسپیکر داخلی بزرگ و استند شروع به کار کرد. ولی سال بعد با معرفی دو گوشی ویندوزفون ۸X و ۸S از سوی HTC و گوشی نوکیا لومیا ۸۰۰ بود که ما واقعا پیشروی ویندوزفون در زمینهی طراحی صنعتی را دیدیم.
نوکیا و HTC هزینهی زیادی را صرف تبدیل شدن ویندوزفون به پیشگام طراحی گوشیهای هوشمند کردند.
طراحی این گوشیها از زیباترین و نوآورانهترین نمونههای آن زمان بود. نوکیا با بهرهبرداری از طراحی بالش مانند نوکیا N9 در واقع داشت از خودش دزدی میکرد، ولی این موضوع اهمیتی نداشت. مهم این بود که برای مدت کوتاهی در اواخر سال ۲۰۱۱، ویندوزفون برخی از بهترین سختافزارهای موجود را در تسخیر خود داشت. آیفون معاصر این گوشیها یعنی آیفون ۴s گوشی خوبی بود، ولی صفحهنمایش کوچکتری داشت و یک سال از عمر طراحی تکراری آن میگذشت.
مایکروسافت توانست ویندوزفون ۷ را با مجموعهای از طراحیهای متفاوت تعدادی از مطرحترین تولیدکنندگان جهانی گوشی موبایل معرفی کند و یک سال بعد این روند با بهترین طراحیهای نوکیا و HTC ادامه پیدا کرد. نوکیا تمام آیندهاش را وقف ویندوزفون کرد و HTC سرمایهی زیادی را برای تولید گوشیهای ۸X و ۸S اختصاص داد. این اتفاقات در کل یکی از نقاط عطف را در تاریخ ویندوزفون رقم زد. شکست نهایی این گوشیها در ضربه زدن به تسلط آیفون و گوشیهای اندرویدی بر بازار، همان چیزی بود که باعث شد شرکای سختافزاری مایکروسافت رفتهرفته ایمان خود را به این پلتفرم از دست بدهند و نوکیا به عنوان تولیدکنندهی گوشی موبایل در نهایت به نابودی کشیده شود.
ویندوزفون ابتدا پیشفرضهای ما را در مورد رابط کاربری خوب به هم ریخت. سپس این سیستم عامل برخی از بهترین و زیباترین سختافزارهایی را که دیده بودیم به ما داد. در نهایت پیش از این که ستارهی بخت ویندوزفون رو به خاموشی برود، این سیستم عامل موفق شد تکنولوژی دوربین موبایل را به لطف گوشی لومیا ۱۰۲۰ و برجستگی خاطرهانگیز دایرهوار دوربینش، یک گام جلوتر ببرد. گوشی نوکیا ۱۰۲۰ در واقع نسخهای باب روزتر از نوکیا ۸۰۸ PureView با سیستم عامل سیمبین بود. هر دوی این گوشیها به دوربینی با سنسور ۴۱ مگاپیکسلی مجهز بودند و هر دو پیشرفتی چشمگیر در زمینهی عکاسی موبایل محسوب میشدند. دوربین نوکیا ۸۰۸ هنوز هم به قدری خوب است که میتوانید به راحتی از آن به عنوان یک دوربین کامپکت استفاده کنید و در مقابل هیچ گوشی هوشمند مدرنی هم کم نیاورید. مدل بعدی یعنی لومیا ۱۰۲۰ بیشتر تفاوت خودش را مدیون بهرهمندی از یک سیستم عامل بسیار بهتر و مدرنتر بود.
ویندوزفون با مجموعهی متنوعی از مشکلات دستوپنجه نرم میکرد که شانس آن را برای دست یافتن به موفقیت گسترده کاهش میداد، ولی از نظر جنبههای اصلی طراحی سختافزاری خوب، قابلیتهای عالی در زمینهی عکاسی و شارژدهی مناسب کمتر کسی به آن شک داشت.
مشکل اصلی ویندوزفون، واقعا خود ویندوزفون نبود.
اگر دوست دارید بدانید چرا هیچکدام از تلاشهای شدید ویندوزفون به نتیجه نرسید، پاسخ این سوال را باید در شکست مزمن این پلتفرم در جذب توسعهدهندگان اپلیکیشنها جستوجو کنید. هر بار که نوکیا یک گوشی ویندوزفون جدید معرفی میکرد، مجبور بود از پاسخ به سوالهایی مانند این که سرانجام کی اپلیکیشن اینستاگرام برای این پلتفرم عرضه میشود طفره برود. در همان زمان که مایکروسافت در حال شکست دادن گوگل از نظر اپلیکیشنهایی بود که به طور پیشفرض روی گوشی قرار دارند، گوگل به راحتی داشت بازی را در جبههی برخورداری از اپلیکیشنهای اصلی متفرقه و ساختن یک اکوسیستم غنی میبرد. شاید اگر در دنیایی موازی زندگی میکردیم که در آن موتور جستوجوی بینگ از جستوجوی گوگل برتر بود، سرویس هاتمیل هنوز محبوبیت داشت و اینترنت اکسپلورر مرورگر مسلط باقی مانده بود، الان میتوانستیم در مورد سقوط اندروید صحبت کنیم.
احتمالا مهمترین اپلیکیشنی که جای خالی آن در اکوسیستم مایکروسافت حس میشد، اپلیکیشن یوتیوب بود، و این موضوع اتفاقی هم نبوده است. خصومتهای گوگل و مایکروسافت بر سر حضور اپلیکیشن یوتیوب در ویندوزفون پیشینهای دور و دراز دارد. ولی در نهایت به نظر میرسد گوگل دلش نمیخواسته به ویندوزفون شانسی برای تبدیل شدن به رقیبی جدی برای اندروید بدهد. شاید به نظر تحلیلی سادهانگارانه برسد، ولی حتی ممکن است دلیل مشابهی پشت تصمیم گوگل برای پشتیبانی نکردن از یوتیوب روی آمازون اکو شو وجود داشته باشد. این تصمیم را میتوان به چشم مثالی دیگر برای تلاش گوگل در فلج کردن یکی از رقبای مستقیم محصولاتش (که این بار گوگل هوم است) با حذف کردن اپلیکیشن یوتیوب دید.
با فرا رسیدن سال ۲۰۱۴، ویندوزفون تقریبا تمام اندوختهی خبرهای خوبش را خرج کرده بود و داشت به درس عبرتی هم برای مایکروسافت و هم برای کل صنعت موبایل تبدیل میشد. مایکروسافت که پیش از این با ترجیح دادن نوکیا، باعث شده بود HTC و سامسونگ از ویندوزفون فاصله بگیرند، دل را به دریا زد و کمپانی فنلاندی افسانهای تولیدکنندهی موبایل را خرید. پس از آن مجموعهای از تغییر و تحولات در نامهای تجاری و سمت افراد صورت گرفت که نتیجهی آن قرار گرفتن اولین لوگوی مایکروسافت روی یک گوشی هوشمند مدرن بود. ولی مایکروسافت نتوانست مسیری را که به واسطهی کمبود مزمن اپلیکیشنها در آن افتاده بود تغییر دهد و به تلاشش برای جلب نظر کاربران با استفاده از قدرت سنتی نوکیا در طراحی و دوربین ادامه داد. چیزی که در نهایت اتفاق افتاد این بود که تولیدکنندگان گوشیهای اندرویدی مانند سامسونگ سرانجام نسبت به اهمیت این فاکتورها آگاه شدند و نوکیای سابق را در بازی خودش شکست دادند.
یکی از مشکلات جدی مایکروسافت پیش از خریدن نوکیا این بود که در تعیین اولویتها تناقض داشت. مایکروسافت آیفون را نشانه گرفته بود، ولی نوکیا تمایل داشت سیستم عامل بهینهی ویندوزفون را روی گوشیهایی با قیمت کمتر عرضه کند. نوکیا تلاش میکرد روی تصور مثبتی که از برندش در بازارهای رو به رشدی مانند شبهقارهی هند وجود داشت سرمایهگذاری کند، در حالی که مایکروسافت به راهی برای مقابله با قدیمیترین رقیبش میاندیشید. فرسایش در هر دو جبهه باعث شد، پیشرفت کند ویندوزفون به تیتر خبرها تبدیل شود. اتفاقی که قابل پیشبینی بود، چرا که دو شرکت تلاش میکردند به اهداف متفاوتی دست پیدا کنند.
مایکروسافت هیچگاه به درستی نفهمید که قصد دارد آیفون، اندروید یا هر دوی آنها را شکست دهد.
درس مایکروسافت برای کمپانیهایی مانند گوگل که به تازگی بخشی از تیم طراحی سختافزار گوشی HTC را خریده است، چندین بعد دارد. نخست این که اتخاذ رویکردی مشابه اپل برای کنترل دقیق طراحی تجربهی کاربری بود که باعث شد ویندوزفون به سیستم عاملی روان و منسجم تبدیل شود. اما دوم این که اگر یک شرکت نرمافزاری، شرکای سختافزاری را از دور خود براند، احتمالا مانند مایکروسافت تمام مسیر سقوط را طی خواهد کرد. مایکروسافت میخواست نوکیا را به عنوان طراح ویژهی سختافزارهای ویندوزفون در اختیار داشته باشد، ولی همچنان سامسونگ و HTC هم برای طراحی گوشیهای ویندوزفونی خودشان پول خرج کنند. این روش طمع کارانه بود و در نهایت هم به نتیجه نرسید. اگر مایکروسافت نوکیا را زودتر خریده بود و برای ویندوزفون هدف و استراتژی واحدی تعیین میکرد، احتمالا میتوانست جلوی بسیاری از مشکلات بعدی را بگیرد. شکست دادن همزمان iOS در بخش بالایی بازار و اندروید در بخش پایینی بازار، همیشه یک بلندپروازی غیرمنطقی بود.